برون فکنی استاد ودیدن خاتون در دانشگاه: اتن اتن ن/رفت دربحررمل اینجاسخن/ چرخ بازیهای بسیاری کند/باضعیفان لیک بدکاری کند/آنکه بدبخت است از روز ازل/گرکه صدپایش بود او هست شل/بخت بدرا نیست درمان ای هوار/لون اسود هستپایان ای هوار/بودغافل زان سعید بینوا/میکند دانشگه یاراز او جدا/چندماهی میگذشت از رقص یار/شدسعید برخلسه ای از نو سوار/باردیگررفت تا نزد نگار/تابدیدارش شوداو کامکار/آنچه میدیدش نمیشدباورش/کس نبودی زان میانه یاورش/دید دانشگاه جایی منبع
درباره این سایت